سلام گلای باغ آرزو
ببخشید چند وقتی بود آپ نمیکردم
به خداااااااااااااااااااااا گرفتار بودم
امتحانا
دوستا
استادا
کلاسا
همه و همه منو از شما دریغ کرد
یه سری جمله خشششششششششششششششششششششنگ خششششششششششششششششششششششششششششنگ واسه عاشقا که شما باشین :
شاید
آن روز که سهراب نوشت: "تا شقایق هست زندگی باید کرد"، خبری از دل پر درد
گل یاس نداشت. باید اینجور نوشت: هر گلی هم باشی، چه شقایق چه گل پیچک و
یاس... زندگی اجبار است!
خدا زمین را مدور آفرید تا به انسان بگوید همان لحظه ای که تصور می کنی به آخر دنیا رسیده ای، درست در نقطه آغاز هستی!
دوست همه باش و معشوق یکى، مهرت را به همه هدیه کن و عشقت را به یکى.
همیشه گریه نشانه ی ضعف نیست. گاهی نشانه ی یک بخشش است، گاهی یک فداکاری، گاهی یک ظلم و گاهی هم نمایانگر عظمت یک عشق
فراموش نکن قطاری که از ریل خارج شده، ممکن است آزاد باشد، اما راه به جایی نخواهد برد.
دانی از زندگی چه می خواهم ، من تو باشم ، پای تا سر تو ، زندگی گر هزار باره بود ، بار دیگر تو ، بار دیگر تو . (فروغ فرخزاد)
گفتی از
تو بگسلم ، دریغ و درد ، رشته ی وفا مگر گسستنی است ؟ بگسلم ز خویش و از
تو نگسلم ، عهد عاشقان مگر شکستنی است ؟ (فروغ فرخزاد)
غرق غم دلم به سینه می تپد ، با تو بیقرار و بی تو بیقرار . (فروغ فرخزاد)
کاش از شاخه ی سر سبز حیات ، گل اندوه مرا میچیدی . (فروغ فرخزاد)
آسمان همچو صفحه ی دل من ، روشن از جلوه های مهتابست ، امشب از خواب خوش گریزانم ، که خیال تو خوشتر از خواب است . (فروغ فرخزاد)
آه ، هرگز گمان مبر که دلم با زبانم رفیق و همراه است ، هر چه گفتم دروغ بود ، کی تو را گفتم آنچه دلخواهست . (فروغ فرخزاد)
آه من هم زنم ، زنی که دلش ، در هوای تو می زند پر و بال ، دوستت دارم ای خیال لطیف ، دوستت دارم ای امید محال . (فروغ فرخزاد)
(فرستنده : فاطمه از دزفول)
آه ، کاش آن لحظه پایانی نداشت ، در غم هم محو و رسوا می شدیم . (فروغ فرخزاد)
آمدم تا به تو آویزم ، لیک دیدم که تو آن شاخه ی بی برگی ، لیک دیدم که تو بر چهره ی امیدم ، خنده ی مرگی . (فروغ فرخزاد)
وه چه شیرین است بر سر گور تو ای عشق نیاز آلود پای کوبیدن ،
وه چه شیرین است . (فروغ فرخزاد)