






تورا باچشم میخوانم کنارم لحضه ای باشی
تورا بااشک میخوانم که همدرد غمم باشی
شبی آهسته آهسته ز پیشم تلخ میرفتی
ندانستی دله تنگم شبی را خون سحر کرده
به یاد خنده ات گاهی گلویم سخت میگیرد
شبی در گوشه ای تنها دلم از غصه میمیرد


تو رسم مکتب دل،رهایی شرط عشقه
مشکی فقط یه رمزه،یه رنگیش رنگ عشقه
بعضی میگن که حرفه،بعضی میگن که وهمه
اونی که مبتلا نیست نمی تونه بفهمه